نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

لذت علم و عمل


گاهی کسی میتواند حرکات و سکنات دیگری را عینا تقلید کند و بهمین دلیل بازیگر خوبی میشود! ولی هیچوقت این شخص نمیتواند برای شما جایگزین فرد اصلی شود! چون شباهت اوتنها ظاهری است ولی شما با واقعیت آن فرد میخواهید زندگی کنید.آنچه بآدمی روح میبخشد حقیقت اوست ونه ظاهر رفتار و سکنات! بلکه برعکس گاهی تقلید ناشیانه ظاهری، موجب ایجاد نفرت در دیگران میشود.امروزه برای همه حقایق زیبا و اصیل بدل های دروغین هم ساخته شده است! ولی این ماکتهای دروغین تنها شباهتی ظاهری دارند اما هیچ لذت و صفایی را برای خود و دیگران بهمراه ندارند.آنچه عظمت و زیبایی روح انسان را نشان میدهد و دلها را پس از قرنها دلداده و عاشق شخصیتی چون حسین ع میسازد حقیقت اوست و این حقیقت بهر میزان که در آدمی تجلی پیدا کند زیبا  و  دوست داشتنی است . ولی تقلید ظاهری این حقایق نه تنها نفعی را بهمراه ندارد بلکه روزبروز بیشتر جامعه را از درون تهی میسازد.رمز فاصله گرفتن جامعه ما از این لذات وسیع معنوی دور شدن از آن حقیقت و بسنده کردن به تقلید ظاهری است. اصحاب امام حسین ع تابلوهایی هستند که خداوند درمقابل همه آدمیان گذارده است .تنها با پیمودن راه صداقت حسینی است که میشود لذت انسان بودن را درک کرد وفقناا...انشاا...

ای روح بخش بی بدل وی لذت علم و عمل

باقی بهانه است و دغل، کاین علت آمد وان دوا

@namazesobh

عاشورای زندگی


بی تردید یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین رخدادهای زندگی هریک از ما شیعیان ،جریان عاشورا ست.روزی که هیچیک از ما بیاد ندارد که در خانه مانده باشد و یا نام حسین ع را زمزمه نکرده باشد.اما درعین حال همیشه این سوال برای ما مطرح بوده که این پتانسیل عظیم چگونه اینچنین بلا استفاده در میان ما باقی مانده و همانند بسیاری دیگر از مناسک و آداب ما جز قالب و صورتی از آن باقی نمانده است؟!  بی شک در همه این موارد آنچه میتواند ما را به نتیجه نزدیک کند تامل و توجه بیشتر است که معمولا جای خالی آن در میان ما رو بافزایش است.عاشورا وقتی میتواند ما را متحول سازد که به ایده و اسوه ای در زندگی ما تبدیل شود.زمانی که با مواجهه با هر اتفاق در زندگی بتوانیم آزادانه و بدور از درنظر گرفتن خوشایندهای موقتی فردی و حزبی و گروهی دنیوی تصمیم بگیریم! و این همان " آزمونی" است که هرروزه در زندگی ما رخ میدهد.کسی که حقی را از دیگران پایمال میکند، کسی که به سهم دیگران دست اندازی میکند، کسی که جز به خواسته های خود و حزب خودش نمیاندیشد، و هزاران مورد شبیه بآنها همه میتوانند صحنه های آزمون ما باشند.و به فرموده خداوند در آغاز سوره عنکبوت ادعای ایمان همه افراد در صحنه های آزمون عملی بررسی میشود!( احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لایفتتون؟!)   و تنها کسانی پیرو واقعی عاشورایند که از آزمون عاشورای زندگی خود سرافراز بیرون آمده و در نزاع میان بهشت و جهنم در زندگی خود راه " حر" را انتخاب کرده و در مرامشان" آزاده" باشند!

خوش بود گر محک تجربه آید بمیان

تا سیه روی شود هر که در او غش باشد!

@namazesobh

کدام علم


این حدیث را بسیار خوانده ام اما هربار برایم تازگی داشته! بی جهت نیست که یکساعت تفکر از هفتادسال عبادت برتر است.تفکری که به تحول میانجامد یرتر از عبادتی است که تورا در کبر و غرورت منجمد میسازد! در این حدیث امام صادق ع میفرماید: العلم یهتف بالعمل فان اجابه و الا ارتحل یعنی علم تورا به عمل دعوت میکند اگر پاسخ دادی میماند و گرنه از وجودت رخت برمیبندد! گاه برخی از ما در تعجب از کسانی هستیم که بظاهر عالمند اما بویی از علمشان نبرده اند.سخنشان ربطی باعمالشان ندارد.گفتارشان زیباست اما از مصاحبت با آنها حال خوشی پیدا نمیکنی.به مضمون این روایت در چنین حالتی در حقیقت علمی هم در کار نیست.چون حقیقت علم زمانی در تو میماند که با عمل تو پیوند بخورد و گرنه تنها کلماتی را در حافظه ات نگه داشته ای و به تعبیر قرآن مثل چارپایی هستی که کتاب بر روی تو حمل میشود(کمثل الحمار یحمل اسفارا) و این روزها که ادعای دانایی سر به فلک میکشد میفهمی که این روایت چقدر زیباست! براستی علم از جنس "نور" است و باید وجودت را نورانی سازد و راه رابر تو روشن سازد....و گرنه علمی در کار نیست!

نه من زبی عملی در جهان ملولم و بس

ملالت علما هم زعلم بی عمل است!

@namazesobh

بی"من"


از یکی از بزرگان نقل شده است که شخصی بایشان از مشکلات خودش شکایت کرد و ایشان در پاسخ فرمودند که ریشه مشکل در داشتن"من" است! اگر این "من" نباشد درد و رنجی هم برایش نمیماند!

در بسیاری از آموزه های معنوی در نهایت به همین نکته میرسیم که راه رهایی از این نگرانیها  رها ساختن این "من" است! وقتی "من" نباشد چه کسی میخواهد شکوه کند؟! و جالبتر این که آنوقت  بسیاری از کارهایی که دشوار بنظر میرسید آسان میشود، مثل دوست داشتن دیگران، که با حضور "من" کار دشواری است ولی وقتی که "من" به "ما" تبدیل شد امری عادی و راحت است! بی جهت نیست که خداوند ریشه تخلف شیطان را هم در همین منیت و خودخواهی میداند(آدم را از خاک آفریدی ولی "من" از آتشم!) و براستی در برابر خالقی که همه چیز از آن اوست چه "منی" باقی میماند؟!

همه دشمنی ها و جنگ ها و ستیزه ها از همین جا نشات میگیرند و روزی که این "من" نباشد دلیلی برای جنگ و ستیزه نخواهد بود!

هر که بی من شد همه من ها خوداوست

دوست جمله شد چو خود را نیست دوست

آینه بی نقش شد یابد بها

زانکه شد حاکی جمله نقش ها!

@ namazesobh

طالبم کن


آنچه آدمی را به حرکت در میآورد و شوق و اشتیاق در او ایجاد میکند "طلب" است.تا آدمی طالب چیزی نباشد بآن‌نمیرسد هرچند مطلوب او در دسترس باشد.چه بسیار اولیای الهی که در کنار ما بوده اند ولی چون معرفتی بآنها نداشته ایم و طلبی در ما نبوده هیچ بهره ای از آنها نبرده ایم.چه بسیار استادان چیره دستی که حتی در کلاس درسشان بوده ایم اما چون طلبی در ما شکل نگرفته از آنها نصیبی نداشته ایم. و چه بیراهه میروند کسانی که در تعلیم و تربیت از این نکته مهم غفلت میورزند و همواره بر حجم خوراک میافزایند بی آنکه تشنگی و طلبی در خورنده ایجاد شود که نه تنها کمکی به رشد او نمیکند بلکه اورا بیشتر فراری و گریزان میسازد. امام سجاد ع در مناجات  بی نظیر خمس عشر بازیبایی هرچه تمامتر این توجه را بما میدهد که از خداوند بخواهیم که ما را در مدار طالبان خودش قرار دهد! در مناجات مریدین میخوانیم:والحقنا بعبادک الذین هم بالبدار الیک یسارعون...مرا به بندگانی ملحق کن که در حرکت بسوی تو از هم سبقت میگیرند....

آری تا طلب و تشنگی در ما نباشد هیچ بهره ای از هستی نصیبمان نخواهد شد .پس از خداوند قبل از هرچیز بخواهیم که ما را طالب رسیدن بخودش قرار دهد.

ای دهنده عقل ها فریادرس

تانخواهی تو نخواهد هیچ کس

هم طلب از توست هم آن نیکویی

ما که ایم؟اول تویی آخر تویی!

@namazesobh