نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

آخرین جملات

بسمه تعالی 

برادر بسیار عزیز و گرامی سید سعید خاتمی  

السلام علیک و علی جمیع عبادال..الصالحین 

امیدوارم آن برادر گرامی تندرست و شاداب با روحی مطمئن و استوار و کوشا و پرتلاش در راه خدا زندگی را بخوبی و آنگونه که رضای حقتعالی میگذرانده باشید.اوضاع در اینجا در وضعیت خاصی است و نیروهای اسلام خود را برای آغاز کردن یک حمله بزرگ و سرنوشت ساز دیگر آماده میکنند. 

این بار اسباب مادی قضایا تا حد زیادی آماده است. حال یک مسئله است و آن اینکه آیا ما شایستگی آن داریم که خداوند ما را وسیله جاری شدن پیروزی جنود ا.. بر شیطان و جنودش قرار دهد؟............................................ 

................. 

................ 

اگر خداوند خواست ما هم در عملیات شرکت خواهیم کرد. یقینا این بار نیز مانند همیشه خونهای پاکی بزمین خواهد ریخت و انسانهای شریفی به محضر قرب حق راه خواهند یافت و باز خواهران  وبرادران-پدران و مادران و فرزندانی دیگر در سوگ عزیزانشان به عزا خواهند نشست و باز خونهای براه خدا ریخته شده شهیدان  نهال انقلاب اسلامی را آبیاری خواهد کردو  

نونهالان جدیدی خواهد رویانید و  شیرمردان دیگری را روانه میدان خواهد کرد 

و عاشقان دیگری را گریزان به دشت و صحرای خونبار خوزستان 

و انسانهای خفته دیگری را بیدار  و آلودگان دیگری را پاک  و ظلمتهای دیگری را به روشنایی 

و نشستگان دیگری را به قیام  و مایوسان دیگری را امیدوار و  دربندان  دیگری را آزاد 

ومستان دیگری را هوشیار  و دشمنان دیگری را دوست  و دودلان  دیگری را یکدل 

و عاشقان دنیای دیگری را دوستدار آخرت  و بی تفاوتان  دیگری  را جدی 

و دشمنان انقلاب  دیگری  را دوستدار انقلاب  و  یاران  دیگری را بی یار  خواهد نمود. 

و در این میان باید تسلیت و تبریکش را به  آن پیرروشندل  و آنکه این همه آوازه از اوست و  

هم آنکه تن های  مرده را حیات بخشید  و آبهای گندیده در گودال کویر را به دریای  حیات طیبه 

متصل کرد و خون دل خورد  و پیر شد و دلش بدرد آمد و هرچند صباح  خروشی دیگر  و فریادی دگر  که  آی وارثان تن های چاک چاک  و آی وارثان خون مصطفی  و وارثان خونهای ریخته شده در  

سیاهچالها و آی شاهدان بدن پاره پاره دستغیب و ای ناظران پیکر خون آلودمطهری پاره تن  

و حاصل عمرم ...با ره آورد رسول ا.. چه میکنید؟......... 

.......................................................................... 

و آندم که صبح بدمد و خورشید بر تن های برزمین افتاده بتابد   آفتاب چه خواهد دید؟ 

میدانی چه؟ 

عاشقانی  در وصل یار فداشده و به وصال رسیده و بدوپیوسته!  و جنایتکارانی سرخوش از  

این جنایت    

و آندم ذره ذره عالم بر این همه گذشت  آفرین خواهد گفت  و  

بار دیگر حلقه های چشم محرومین در عزای از دست دادن دردمندانی دیگر پر آب خواهد شد  

و ملائک در حیران و خداوند به آنان خطاب خواهد کرد که  انی اعلم مالا تعلمون.... 

آی ملائک  می بینید که چه سان پر میزنند  و چه سان  پر میکشند؟؟!! 

..................................... 

و ای شهیدان  سوگند به نفس های آخرتان  و سوگند به قلوب مصفا و به حق پیوسته تان 

و سوگند به آن لحظه جان دادنتان که بر صراط شما خواهیم ماند  و یاد شمارا و راه شما را  

در گوشه دل تا ابد زنده نگه خواهیم داشت و  

انشاا.. شما را در جنه عالیه دیدار خواهیم نمود.... 

به امید آنروز..... 

سید احمد رحیمی 

==================================== 

پی نوشت 

در پست قبلی وعده دادم که نامه ای از شهید رحیمی  را در اینجا بیاورم.. 

نامه ای که مشاهده میکنید ..متن نامه شیهید دکتر سید احمد رحیمی  به طلبه شهید  

سید سعید خاتمی  است  که ظاهرا چند روز قبل از شهادت شهید رحیمی نگاشته شده 

است  و خود این متن  میتواند اوج و عظمت روحی و معرفی و عرفانی شهید رحیمی را برای 

خواننده ترسیم کند. 

مخاطب نامه یعنی شهید خاتمی در تاریخ فوق یعنی اردیبهشت ۶۲ دانش اموز سال آخر  

دبیرستان طالقانی بیرجند رشته علوم تجربی بود..که علیرغم اینکه نزدیک به ایام امتحانات  

سال آخر بوده اما در جبهه حضور داشته است. شهید خاتمی بعد از اتمام دبیرستان  در 

شهریور همین سال باتفاق این حقیر عازم حوزه علمیه قم شد..و در آنجا باتوجه به معدل بالای  

دیپلم در حوزه پذیرفته و در مدرسه رسالت واقع در کوچه ممتاز مشغول به تحصیل شد. 

فاصله مهرماه ۶۲ تا اسفند همان سال چند ماهی بود که ما از فیض حضور این عزیز در آن  

مدرسه بهره مند بودیم...و خاطرات زیبایی از آن چند ماه با این عزیز برایم بجای مانده است. 

ایشان که با جمعی دیگر از طلاب آن مدرسه عازم جبهه شده بود در اسفند ۶۲ در عملیات 

خیبر بشهادت رسید و پیکرش در مزار شهدای یک بیرجند بخاک سپرده شد..روحش شاد...

نظرات 22 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:07 ب.ظ http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

اللهم ارزقنا شهادة
سلام مهربانم
عجب نامۀ زیبایی
اینجا که گفته بود:
عاشقانی در وصل یار فداشده و به وصال رسیده و بدوپیوسته! و جنایتکارانی سرخوش از
این جنایت
و آندم ذره ذره عالم بر این همه گذشت آفرین خواهد گفت

خوش به سعادت آنها برای اینکه جاودانه شدند
و خوشا به حال شما که چنین دوستانی داشتید

سلام بر شما
از لطف شما سپاسگزارم...
بله .. واقعا همینطوره.. وقتی فکرش رو بکنید که این نوشته مربوط به یک جوان در سن ۲۴ سالگی و در ۳۰ سال قبله...نوشته ای که نه بعنوان یک متن ادبی ... و برای شرکت در جشنواره! نوشته شده باشه..ونه با کمک از اینترنت و کپی پیست و ..!!..بلکه در سنگرهای خاکی جبهه و در شرایط دشوار...بعنوان یک نامه ساده نگاشته شده... بیشتر اهمیت مطلب درک میشه..
واقعا چرا امروزه با این همه امکانات و مدرکها و .... چنین محصولاتی تولید نمیشود؟...
حال تازه این فقط نوشته اش است که باز نسبت به صحنه عمل چندان کاری ندارد.. برای ما که این عزیز را در صحنه های عملی دیده بودیم و عرفان عملیش را مشاهده کرده بودیم... قضیه خیلی عجیبیتر است...
......
ممنونم از لطف همیشگی شما

مریم دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:57 ب.ظ http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

در میان روزمرگی ها گم شده ایم استادم!
فراموش کرده ایم که دنیای دنی به همینجا ختم نمیشود
یادمان رفته که مقصد جایی دیگر است
مقصود کسی دیگر
انگار از اندیشه مان رفته که قرار نیست برای همیشه اینجا بمانیم...
دل به چنند برگ کاغذ مستطیل شکل سبز رنگ داده ایم که قدیمی تر ها میگفتند چرک کف دست اما حالا شده آن بت بزرگ تبر در دست
آنها که اینگونه زیستند... اینگونه نگاشته اند... اینگونه دل داده اند به وصال حق آنها خدا را دیده اند نه با چشمان سر بل به چشم دل
کاش دستی بکشند بر سر من سراپا تقصیر

چه خوب گفتید...
فراموش کرده ایم...در روزمرگی ها گم شده ایم...
پول و پست و مقام و شهرت و...باشکال جدیدش در چشم ما جلوه کرده و دلهای ما را اشغال کرده و همه چیز را با این معیار میسنجیم...
آخرت بالکل راموشمان شده..
و درنتیجه قدرت های روحی ما هم که در نتیجه توجه باخرت رشد میکند کاهش یافته..و محتاج مسکن های موقتی و مخدرهای دنیوی شده ایم...
.......
ممنون..

صدف دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:56 ب.ظ http://setareshab12.blogfa.com

سلام
واحشرنا فی زمرته.

سلام علیکم
انشاا...
نلتمسکم الدعا

زهرا چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 02:32 ب.ظ http://anywherewithu.blogsky.com/

سلام بزرگوار
کاش حرمت این خونهای پاک رو میدونستیم
کاش قدردان این بزرگان باشیم
ممنون از درج چنین نوشته هایی
خیلی دوست داشتم زودتر بیام واسه تبریک روز معلم البته هنوز در هفته ی گرامیداشت مقام معلم هستیم،پس با تاخیر تبریک میگم
کاش بتونم قدردان بزرگوارانی چون شما هم باشم

سلام علیکم
اولش دیدم نوشتین زودتر بیام.. در یک لحظه فکر کردم یعنی بیاین بیرجند!لذا تعجب کردم..!!!
ممنونم از لطف شما..که همیشه با لطفتون شرمنده میکنید..
خداوند نگهدارتون باشه
التماس دعا

هیچ چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 05:17 ب.ظ

عقل و فهم استدلالی از جهان‏، کوچکی و حتی صفر بودن انسان را متجلی می‌کند. تا انسان احساس فقر نکند، وارد باغ عشق نمی‌شود و حصول چنین فقری، ورودی‌های اولیه عقلی به شناخت است. فقیر تسلیم می‌شود، واژه «من» تعطیل می‌شود. در این عالم اعتماد است و جبران نیست؛ بخشش است و تشنگی، عجز است و خودفراموشی. عاشق درخواست ندارد و فقط عذرخواهی می‌کند. بی‌دلیل نیست که بهترین دعا استغفار است. عاشق مبهوت است. تا هنگامی که قلب سفر عشق را آغاز نکند، شبنمهای وابستگی در باغ عشق فراهم نمی‌آیند:

کسی این جام معنی می‌کند نوش که کردست او سر خود را فراموش

ماهیت عشق، ارتباط فقیر است با غنی و نه فقیربا فقیر. مجنون درحالی که لیلی را می‌جست، خدا را یافت و با نیروی برخاسته از قلب گفت: ای لیلی اکنون بیارام. از نیمه شب تا برآمدن آفتاب، زمانی که تو در خواب فرو رفته‌ای، در باغ عشق شبنمهای زلال معرفت را در آبگینه‌ای فراهم می‌کنم و به هنگام طلوع که برخاسته‌ای، ظرف شبنم را که با سختی ولی با محبت برای تو گرد آورده‌ام، تقدیم قلب تشنه‌ات می‌کنم.

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد ان که دلش زنده شد به عشق...

سهبا جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:38 ب.ظ

سلام استاد بزرگوار . عصر آدینه تان به شادی و عافیت .

سلام علیکم
شادی و عافیت قرین همه زندگیتان...
ممنون از لطف همیشه شما

قطره های باران شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 02:29 ب.ظ http://rainsdrops.blogfa.com

با سلام خدمت شما
ماه رجب؛ ماه توحید و هم نشینی با محبوب و موسم نجوا و سخن گفتن با حضرت دوست است.
حلول ماه مبارک رجب،
ماه مولای متقیان، امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر شما مبارک باد.
التماس دعا

سلام علیکم
ممنون از شما...ماه مناجات با خدا بر همه دوستان مبارک
بامید توفیق بهرنمندی از این ایام بابرکت
در این اوقات شریف بخصوص التماس دعا دارم

ایروانی شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:35 ب.ظ

سلام بزرگوار.خوب هستید انشاءا...؟
استاد وقتی این همه دنیای قشنگ اونها رو وصف می کنید خیلی حسودیم میشه بهشون، فکر می کنم چه قدر محرومیم از همه بزرگی و عظمت و این همه قشنگی که خدا داره چه قدر محروم هستیم.تو اینجور موقع هاس که می بینم چه قدر بنده گنهکار خدا هستم. چیزی جز اینکه واقعا لیاقت چنین وصل شدن به حقی رو داشتند که رفتند.وخوشبه حال شما که با اونها زندگی کردید.ولی استاد خیلی سخته تو این دنیا الان اونجوری زندگی کردن.استاد لطفا دعا کنید خدا که هنوز مثل اینکه از دست من که خیلی ناراحته البته حق داره،دعا کنید حداقل صبرمون زیاد بشه.

سلام بر شما.. شکر خدا.. ممنونم ..
البته درسته که اونا خیلی بندگان خوبی بودند ولی یک جمله خود شهید رحیمی داره که خیلی جالبه..ایشون میگه:
زندگی شهدا نوید بخش ماست که فلاح شدنی است
و دقیقا همینطوره.. چون اینا از جای دیگه و عالم دیگه ای نبودن.. از همین گوشه وکنار اطراف خودمون و مثل خودمون بودن.. ولی یه خورده مجاهده با نفس داشتن..و خدا هم بهمون خاطر توفیقشون داد.. پس میشه این راه رو رفت..
من همیشه دعاگو هستم
در این ایام شریف ماه رجب به زیارت رجبیه امام رضا ع که موفق میشوید ما رو هم دعا کنید..

مرتضی یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:24 ق.ظ

یاد امام وشهدا دل و میبره کرببلا هر لحظه به یادشان هستیم و دیگر این فرشته ها را نخواهیم دید انها اسمانی شدند و ما خاکی

دیگر این فرشته ها را نخواهیم دید...
ولی میتوان و باید آسمانی شد!!
ممنون اقامرتضی!
خوش امدید

ف دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:15 ق.ظ

با سلام:درود خداوند بر همه شهدا وسلام بر خانواده های شهدا:جناب شهاب از شما میخواهم در مورد شهدا بیشتر مطلب بنوبسید و اگر ممکن است ایت وب لاگ رو به همه ودر سطح شهر اعلام کنید.ممنونم از شما

سلام علیکم
ممنونم از لطف و نظر شما..انشاا..
اما در مورد اعلام...بنظر این کار من نیست..بالاخره اگر تصور میکنید برای دیگران مفید است بانها اعلام بفرمایید
التماس دعا

ف دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:54 ب.ظ

ممنونم که توجه دارید به کامنتهای مان وسریع جواب میدید .در اون مردی که گفتم کار کار شماست .شما باید اعلام کنید بهتر است وبهتر نتیجه میدهد.ممنونم

خواهش میکنم..
من هم از شما بواسطه حضور و لطفتان تشکر میکنم
التماس دعا

نازنین (سودا) چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:39 ق.ظ http://ehsaseeshgh.blogsky.com

ادرس وبمم هست خواستید اونجا بگید شرمندم مرسی

سلام
ببخشید الان کامنتای شما رو دیدم..باشه در اولین فرصت..چشم

اپسیلون چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:13 ب.ظ http://anti-ebliss.blogfa.com

سلام بزرگوار
جای غبطه خوردن داره...
ما که ...
جمعه گذشته خواستم بیام خدمتتون اما کلاس تشکیل نشد ظاهرا . واقعا شرمنده ام.

سلام بر شما
ممنون از لطف شما
خواهش میکنم..محبت شما همیشه منو شرمنده میکنه..
در این ایام باصفا التماس دعا

قاصدک چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:55 ب.ظ

خیلی زیباست
واقعا گاهی به حال شما غبطه می خورم.
شما چه آدم هایی می دید؟ وما چه آدم هایی...
دلم به حال خودم سوخت
به حال این شهرهایی که زیر غبار غفلت می پوسند ونمی فهمند و نمی بینند...
چرا؟
مثل رویاست این حرف ها. باور نکردنی. مثل یک آرزوی شیرین دست نیافتنی. مثل یک لذت نا دیده...
دلم می سوزد از این که باید هر روز از کنار برج های ۳۰. ۴۰ طبقه و ماشین ها ی چند میلیاردی رد بشوم و به آسمان خاکستری یک شهر پر هیاهو نگاه کنم و همکلاسی ام در گوشم آرزوی داشتن ماشین لوکس بکند...
دلم می سوزد...
این جاست که با یاد جمله ی زیبای شهید آوینی مو بر تن آدم سیخ می شود:
کجایند مردان بی ادعا...

باز هم از حضور دلنشین شما ممنونم..
درسته ..این آدمها..این حالات..خیلی این روزها کم پیداست..
و کاملا بجا اشاره کردید..کجایند مردان بی ادعا..هم آنان که از وادی دیگرند..
و درسته که خیلی آدمهای امروزی نهایت آرزوشون..یه ماشین لوکسه..یا یه خونه شیک..!یا یه چیز دیگه ای تو همین قد و قواره..!
ودرسته..که متاسفانه ..انسانی که خیلی برتر از حیوان اسیر خواب و خور و شهوته..گاهی اینقدر تنزل میکنه که همه همتش ..میشه همین!تازه اونم اگه حالشو داشته باشه
ولی ..خب..یه چیز هست ..و اون اینه که آدمی میتونه همه این مسایل رو درک کنه..و خودش راهش رو انتخاب کنه..
میتونه این حالتهارو ببینه..و زشتی و زیباییهاش رو درک کنه..
و همیشه عالم هم همین بوده
..اینها باندازه تاریخ آدمی است..
و همیشه انسان در راه انتخاب..
..و درک رسالت خویش..
ممنون از حضور شما

نجمه ازادی پنج‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:43 ق.ظ

سلام استاد از نشر این مطالب بس زیبا که جای غبطه خوردنم داره ممنونم احسنت به این حسن انتخاب مارو از دعای خیرتون محروم نکنید اجرکم عندالله

سلام بر شما
خوشحالم از اینکه بحمدا..برای دوستان مفید بوده..
خیلی لطف کردید..
انشاا..موفق باشید
التماس دعا

alabed شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:25 ق.ظ http://alabed.blogfa.com

سلام حاجی!
اتفاقی سر از وبلاگتون در آوردم.
جدا مطالب ارزنده بود. الحمدلله که حضرتعالی در باره شهید و شهادت زحمت می کشید.
راستی یکشنبه 29 اردیبهشت عازم عتبات هستم، امری، فرمایشی دارید در خدمتم.
ضمنا اگر فرصت نمودید یه سری به وبلاگم بزنید و پیشنهاد یا انتقادی دارید، بدیده منت.

سلام علیکم
خیلی خوش آمدید...
از لطف شما ممنونم..
خبرمون میکردید...سر راه شما...!..
بهرحال خوشحال و ذوق زده شدیم..
راستی یه خوبی و ارزش فوق العاده حضور شما در این خونه داره و اون اینه که در سفرهای مکرری که به دیار عشق کربلای حسین علیه السلام دارید..اهل این خانه مجازی را مخصوص دعا بفرمایید..
و خواهش ما از شما همین و بس!
می کشی مرا حسین!!
التماس دعا

صدف شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:46 ق.ظ http://setareshab12.blogfa.com

سلام
تشکر از حضورتون.
نمیدونم استاد چه سری هست هروقت من میام بیرجند میخوام بیام سر کلاستون کلاستون کنسل میشه. مثلاینکه قست نیست ما بیایم سر کلاستون.

سلام بر شما
بله...بهرحال از بی توفیقی ماست
یه خوردش هم از بی نظمی ما!!
ولی خوب..انما الاعمال بالنیات! اینجوری ثوابش بیشتر میشه!
بهرحال ما رو از دعای خیر فراموش نکنید
موید و موفق باشید

alabed شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:08 ق.ظ http://alabed.blogfa.com

سلام حاجی!
از اولین سفری که با حضرتعالی در عتبات عالیات بودم هیچ وقت فراموش نمی کنم. هر موقع که مشرف شدم به عتبات عالیات این زمزمه را از حضرتعالی به یادگار دارم:
بیا نگار آشنا شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود شها تو مفتخر نما
ای گل وفا حسین - معدن سخا حسین - شاه کربلا حسین
می کشی مرا حسین(3)
تجلی ولایتی سرشته با گل منی
تمام هستی منی تو صاحب دل منی
آیه ی محبتی - اسوه ی ولایتی - شاه کربلا حسین
می کشی مرا حسین(3)
زکودکی دلم شده اسیر و مبتلای تو
خدا کند که جان دهم به راه کربلا تو
ذکر تو عبادتم - عاشق شهادتم - شاه کربلا حسین
می کشی مرا حسین(3)

اون تیکه ی شعر(خدا کند که جان دهم به راه کربلای تو) مرا کشته!!!
راستی با افتخار وبلاگتون را در وبلاگم لینک نمودم.
به امید دیدار - خدا نگهدار
alabed

سلام علیکم
دل ما هم بهمین خوشه که ما رو یاد میکنید..
یادش بخیر...زمزمه ها اونجا خیلی بدل می چسبید..
جند تا زمزمه بود که اقامجتبی اورده بود..
وهمه ش برای ما موندنی شد!
مجددالتماس دعا...
بخصوص زیر قبه!!

اپسیلون جمعه 3 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:42 ب.ظ

سلام خدمت استاد بزرگوار
میلاد خجسته مولی الموحدین امیرالمومنین رو به شما و خانواده محترمتون تبریک می گم.
در پناه خداوند باشید.

سلام بر شما
خیلی ممنونم از لطف شما...
انشاا.. این عید بزرگ بر شما هم مبارک باشه..
ضمنا تشکر میکنم از اینکه با محبت خودتون ما رو شرمنده کرده بودید...
موید باشید
التماس دعا

نازنین (سودا) جمعه 3 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:26 ب.ظ

سلام
میلاد امام علی علیه و روز پدر مبارکتون باشه...
بهله شکرخدا نگرانیم کمتر شد کفاره رو هم دادم بابت اینکه لیلة الرغائب بیاد ما و مادرم هم بودید ممنون من هم دعاگویتان بودم

سلام برشما
خیلی ممنون
برشماهم مبارکه..
خوب الحمدلله که نگرانیتون کمتر شد..
خداوند همه رفتگان از شما رو رحمت کنه...
التماس دعا

مریم جمعه 3 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:39 ب.ظ http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

کامنت من کو؟؟؟

غیر از همین یکی کامنت دیگه ای که من ندیدم!

من ِتوّاب سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:39 ق.ظ

و سلام
پدرم همیشه از شهید رحیمی میگوید .
همرزم و دوست صمیمی ایشان بوده اند .
عجب عظمتی...
روایت است اگر میخواهید خودتان را بشناسید به دوستانتان نگاه کنید .
و من بعدازاین بیش از پیش به پدرم ایمان خواهم داشت...

سلام برشما
خوش امدید...
بله..از انسانهای بی بدیل دوران ما بود..این شهید..
رحمت خدا براو...
ممنون از لطف شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد