نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

طلب و عشق

بنام خدا.

نکنه ای را امشب دکتر دینانی در برنامه معرفت(که هرهفته جمعه شبها ازساعت 7تا 8 از شبکه 4پخش میشه) اشاره کردند :تا کسی حکمت را دوست نداشته باشد حکیم نخواهدشد..تا به آگاهی علاقه مند نباشد آگاه نخواهدشد.میان ایندو رابطه متقابل است:معرفت بیشتر موجب علاقه بیشتر است و علاقه و لذت بیشتر سبب میشود که تشنگی برای معرفت بیشتر شود و این همان شرب مدامی است که حافظ ازآن یاد میکند...ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما...

این مطلب در حقیقت اهمیت خواست و طلب و عشق را میرساند. هرچیزی که بخواهد در نفس انسان تحقق پیدا کند باید مورد خواست و علاقه فرد باشد و گرنه بدست نمیاید.جالب اینجاست که اگر این علاقه در فرد ایجاد شد خود موفقیت است. علت اهمیت نیت در اسلام را از همینجا میتوان دریافت.کما اینکه آثاری که برای اخلاص در عمل ذکر کرده اند نشانگر همین مطلب است. خلاصه باید تشنه معرفت شد تا معرفت بدست آید. آب کم جو تشنگی آور بدست.. تابجوشد آبت از بالا و پست.از خداوند میخواهیم که ما را طالب معرفت خودش قرار دهد. منتظر شنیدن نظرات شماهم هستم.

نظرات 9 + ارسال نظر
نرجس جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:27 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

یه وقتایی تمام تلاشت رو میکنی تا برسی به برنامه موردعلاقه ت و یادت میره !
یه روزایی مثل امروز , سر ساعت , زنگ دلت به صدا در میاد و تو اونقدر داغونی که میدونی اگه بشینی هم پای برنامه , هیچی نمی فهمی ! پس ترجیح میدی نری سراغ برنامه مورد علاقه ت !
به نظر شما این دوتا با هم چه فرقی می کنند ؟

راستی سلام . شبتون خوش .

سلام.اولش یه خورده گیج شدم.. ولی سوال جالبیه.ظاهرا در هر دو مورد علاقه سرجاشه.. ولی در اولی مانع دست خودت نبوده.. در دومی انگاری یه جوری خودت دخالت داری. درسته؟واینم فکر میکنم طبیعیه..بهر حال حال آدم که همیشه یه جور نیست.. اصل قصه اینه که در هر حال مبدا میل شما عوض نشده و همچنان علاقه در شما هست منتهی موقتا مانعی پیش اومده یا .. البته باید ادم تلاش کنه که موانعی که دست خودش هست رو کاهش بده... حالا این مورد واقعی بود؟شما واقعا داغون بودین؟ فکر نمیکنم. انشاا.. که همیشه خوب و سالم باشین.ممنون از حضورتون.

هیچ شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:29 ق.ظ

عشق و طلب یک امر نفسی (نفس انسانی انسان ) فراسوی مزاج و غریزه است ...و حالات مزاجی انسان البته از گاه و گیتی و ظروف و شروط بیرونی تاثیر می پذیرد ...ولی رشد بذر عشق و طلب در ضمیر انسان و سرایت ان از نفس کلی به نفس ناطقه و نامی و نباتی سبب می شود مراتب مادون نفس و مزاج ادمی نیز رنگ روح پذیرد و هرچقدر که نفس به سوی روح میل کند درجه ی ازادی و اختیار او افزایش می یابد ..معرفت مورد نظردر این بحث هم یک امر روحانی و از جنس روح (نفس اصیل انسانی ) است ...عارض شدن حالاتی مانند فراموشی و سکر و کسالت و اضطرار و ضرورت و اکراه و اجبار به کنه نفس انسانی ربطی ندارد (..الا من اکره و قلبه مطمئن بالایمان )و لا اکراه فی الدین ...اصولا ظرف تحقق این مفاهیم (طلب و عشق و معرفت و...)نفس و درون او جوهر نسان و روح ازاد ادمی است که فراسوی گاه و گیتی و مستقل از ساختار و سازمان اجتماعی و روابط جاری طبیعی به تعبیر عطار نیشابوری در کمال عز خود مستغرق است ...و این بدن و روانِ متاثر از پدیده هااست که ظرف تحقق لذت و رنج مادی و طبعی و شهوی و غضبی و می باشد ...و عشق ورزیدن چیزی نیست جز جاری ساختن زندگی در اقلیم روح تا بدین ترتیب تاثیر امور بیرونی و ظروف و شروط مزاجی در نفس انسان به کمترین حد برسید و به سمت صفر میل نماید و به مرتبه ی انصراف به سوی حق نائل گردد به تعبیر پورسینا : المنصرف بفکره الی قدس الجبروت مستدیما لشروق نور الحق فی سره.

بسیار مشتاق شنیدن سخنان شما هستم... انشاا.. که دوستان هم بهره کافی ببرند... باز هم منتظرم...

اپسیلون شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:47 ق.ظ http://anti-ebliss.blogfa.com

سلام
ممنون از اینکه تائیدش نکردید.خودم هم همین نظر رو داشتم اما جسارت نکردم.

سلام . خواهش میکنم.. ممنون از حضورتون...

زینب سعادتی شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:31 ق.ظ

در تداوم مسیر معرفت مثل همیشه منحصر به فرد و خوش می درخشید.با الهام از خاطره کلاس های اخلاق و چهل حدیث امام همراهتان خواهم بود

نظر لطف شماست.. هر چه خوبی است لطف اوست و از ما جز کاستی نیست. از حضور شما بسیار خرسند شدم.. انشاا.. وقت داشته باشید که از نظرات شما استفاده کنیم...

مریم شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:35 ق.ظ

سلام استاد
راستش باید به اون چیزی که میخوای بشی یا انجام بدی اعتقاد کامل داشته باشی تا موفق باشی
اگه به حکمت خدا اعتقاد داشته باشی دیگه هیچ وقت برای چیزی که همیشه در طالبش بودی و برات حاجت بود و به دستش نیاوردی اصلا غصه نمی خوری و میگی حتماَ حکمتی در کار بوده که نشده
خدا خودش بهتر خیر و صلاح ما رو میخواد
در ضمن وقی عاشق خدا باشی و از ته دل بهش ایمان داشته باشی دیگه فقط و فقط برای معرفت به خداس که تلاش می کنی و بس
البته گفتن این حرفا در محضر شما جسارته اما خب مخاطبش بیشتر خودمم
ممنون برای مطلب زیباتون

سلام. کاملا درسته. شرط اولش همون ایمان و اعتقاده... و لذاست که ئایمان خیلی مهمه.. ایمان هم یک امر قابل اشتداد و کاهشه.. با اعمال و نیات ادم کم و زیاد میشه..ولی خود نیت و اراده و تصمیم هم در ازدیاد ایمان موثره.. یعنی این امور نفسانی همه بهم ربط دارن ..هر کدوم قوت ژیدا کنه به قوت دیگری کمک میکنه... ممنون از حضور شما و اظهار نظرتون..

مقصودی مود شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:02 ب.ظ

هو الحکیم.
بسیار بحث زیبایی کردند جناب استاد در برنامه معرفت. واز اینکه شما در وبلاگتون جایی برای این بحث ها باز کردین واقعا سپاسگذارم.

هو الحق..بله . همینطوره.. مباحث ایشون واقعا جذابه.. ممنونم از اظهار نظرتون...

قاصدک شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:17 ب.ظ

سلام
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت ست
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت ست
جانا به حاجتی که تو را هست با خدای
کاخر دمی بپرس که ما را چه حاجت ست
ای پادشاه حسن! خدا را بسوختیم
آخر سوال کن که گدا را چه حاجت ست
ارباب حاجتیم و زبان سوال نیست
در حضرت کریم، تمنا چه حاجت ست
محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست
چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت ست
جام جهان نماست ضمیر منیر دوست
اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت ست
آن شد که بار منت ملاح بردمی
گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت ست
ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند به اعدا چه حاجت ست
ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار
می داندت وظیفه تقاضا چه حاجت ست
حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت ست
حافظ
احساس کردم شعر قشنگی که به این موضوع هم مربوط میشه.

سلام.خیلی ممنون از شعرتون.. خوش امدید.. موفق باشید..

کمال یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:46 ق.ظ

خدایا همه را در همه جا یک جایی و بی جایی کن
الهی مرهم دل های شکسته و جان های خسته باش
الهی یآس مطلق از همه چیز و همه کس را آغاز امید محض به خودت قرار بده

الهی امید نا امیدان ُ پناه بی پناهان پدر یتیمان دارایی تهیدستان جشن عزاداران
شادی اندوهناکان دانش بی دانشان صواب گناهکاران و صدای خاموشان و تندرستی بیماران و رهایی اسیران و ارامش مضطربان و روشنایی تاریکی ها باش

هیچ یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:49 ق.ظ http://mindzeinab2009.blogsky.com

فرازهایی از نیایش نامه(اثر منتشر نشده ی "هیچ")
الهی ما را از غواصان بحار کنش و بینش و یابندگان گوهر سرشت و سرنوشت و ارمیدگان در ساحل سیرت قرار ده

ممنون از حضور شما و دعاهای زیبایتان...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد