یا معبود.
نمازنشانه بندگی ما در برابر خداست و در این میان شاید نماز صبح نماد پررنک تری از بندگی باشد چه اینکه اتصالش با سحرگاهان و بین الطلوعین بر رمز ورازش میافزاید و ای کاش زندگی ما اینگونه بی نصیب از این برکات نمیشد...
اما بندگی رنگی است منتشر در کل زندگی و حوادث آن که خود محتاج نگاهی دیگر است.. نگاهی که در آن همه چیز را از سوی او ببینی و در نتیجه در مقابلش سر تسلیم فرود آورده و در رضایت کامل درونی باشی..و چه زیباست این نگاه..
حکایت سعدی علیه الرحمه از بایزید بسطامی این مطلب را خوب میرساند که:
بایزید از حمام برگشته بود که در مسیر همسایه ای باشتباه ظرف خاکسترش را از پشت بام بر سر او ریخت .. بایزید نه تنها زبان به شکوه نگشود بلکه خدای را شکر کرد که خدایا من که مستحق عذاب اتش تو هستم و تو لطف کردی که تخفیف دادی و به خاکستری بسنده نمودی!
بگفتا که من لایق آتشم....زخاکستری روی در هم کشم؟
در انتظارنظرات شنیدنی شما هستم....
حقیقت نماز در عالم خارج موجود است و در واقع نمایشگاه دائمی حضور هو در همه ی مراتب وجود من اعلی الغیوب الی ادنی الشهود است و خداوند افریده ای به نام انسان افرید به نحوی که شایسته ی اقامت در شهر نماز باشد و سپس این موجود را به اقامت در این شهر فراخواند و انرا خیر العمل به معنای مطلق کلمه نامید و به ما هم اموخت که همواره از او بخواهیم که : خدایا ما و ذریه ی ما را مقیم این شهر قرار بده.
و این اقامت دائمی را مقرون به پایش و زایش و پارسایی و در یک کلام محفوف به عشق ذات خویش نمود که : طفیل هستی عشقند (=نمازند )آدمی و پری ارادتی بنما تا سعادتی ببری ....
باسلام.اولا ممنونم از حضور شما برادر بزرگوارم. و امابعد.. پس با این تعبیر حقیقت همه اعمال و ....ما نماز است.. آیا این همان است که از آن تعبیر میکنیم به عبادت عام؟که همه اعمال آدمی اگر نیتش الهی باشد عبادت است؟یا چیز دیگری مد نظر است؟
...خوشا آنانکه دائم در نمازند
... اونوقت اگه اینجوری گفتیم که همه اش نمازه .. تخصیص این نماز خاص به عمل واجب عبادی با ویژگیها و شرایط خاص چه ارتباطی با آن بخش عام دارد؟
سلام
اجازه ورود می فرمایید جناب استاد؟!
خوشا آنان که دائم در نمازند
و خوشاتر آنانکه اهل راز سحرند و نماز شب و شفع و وتر
و آنها که حتی یکروز نماز صبحشان قضا نشد و بین الطلوعین را که روایات بسیاری مبنی بر پربرکت بودن بیداری در بی الطلوعین موجود می باشد
و خوشا به سعادت شما برادر!
صبح است ساقیا , قدحی پر شراب کن
دور فلک درنگ ندارد ,شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون , خراب کن
خورشید می ز شرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ,ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزه ها کند
زنهار کاسه سر ما پر شراب کن
کار صواب باده پرستیست , حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
این ابیات از قله های شعر حافظ است که با زیبایی هرچه تمامتر شوق صبح خیزی را در فرد برمی انگیزد... و بنقلی شنیدم این بیت زان پیشتر... را مرحوم شاه ابادی در نماز شبشان میخوانده اند.... از حسن انتخاب شما ممنونم...و از حضورتان سپاسگزار...
..مارأیت الا جمیلا . جز زیبائی ندیدم.
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
بسیار ممنونم برادر عزیزم
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد
صوفی مجلس که دی جام و قدح می شکست باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد
به یاد بانوی عارف ف.ع که سجاده اش عطر خوشی داشت و نمازمان با لبخند او تازگی و طراوت می یافت
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
خداوند رحمت کند آن عزیز سفرکرده را.. براستی که سجاده آن عارفه های ناشناخته و بمقصدرسیدگان خاموش.. تجسم نماز بود.. که همه وجودشان نماز بود... یادش گرامی
سلام استاد
خیلی خوشحال شدم از این که یادم کرده بودید
من از این کار خیلی خوشم آمد و هر کمکی که از دستم برآید اگر مایل باشید در همکاری با شما انجام می دهم برای درست کردن وبلاگی پر بار
همیشه تو ذهنم بود که من هم بتونم سوال هایی رو که تو ذهنم از مذهب به جا مونده و حتی اون چیزهایی که در طی این مددت دریافته ام رو یه جوری به دیگران که مثل من دغدغه ذهنی دارند و حتی اونایی که شاید نداشته باشند و باخوندنش یه نقطه عطفی براشون باشه منتقل کنم
سلام.من هم خوشحالم ازاینکه چنین حسی در بقیه دوستان هم هست.. امیدوارم که خداوند عنایت فرماید و بتواند خانه مفیدی از این جهت باشد...و در این راه حتما به همکاری همه دوستان نیاز خواهد بود...بهر حال خانه خودتان است .. خوش آمدید... به دیگر دوستان هم اطلاع برسانید...از حضور شما ممنونم
خب من این وسط چی بگم ؟
فقط دارم به این فکر می کنم یعنی میاد یه روزی که منم مثل بایزید , به هرچه که رضای اوست راضی باشم ؟
کاش برسیم به این درجه از ایمان و رضا ...
ممنون بزرگوار .
قبل از اینکه این چند کامنت شمارو ببینم.. داشتم به تاخیرتون فکر میکردم.. و یاد جملات شما افتادم که به نبودن ما ..!!!انگار معنای اون حرفهارو الان بهتر میفهمم...جالبه آدم تو صحنه عمله که خیلی چیزا رو درست درک میکنه.. و قصه رضایت از دوست هم همینه.. یعنی در وقت ابتلاست که ادم میفهمه واقعا جند مرده حلاجه.. خدا کمکمون کنه.. از حضورشما خیلی خوشحال شدم
سلام
من به نقل از مقام معظم رهبری شنیدم که این بیت « زان پیشتر که ...» را میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در قنوت نماز شبشان می خوانده است.
سلام برشما.ممنونم.ظاهرا اشتباه از من است.. از تذکرشما خیلی ممنونم. لطف کردید..بازم بما سربزنید....
سلام. وبلاگ زیبا و البته بسیار پرباری ست. از مطالب ارزشمندتان بسیار لذت بردم.
دهه فجر را به شما تبریک عرض میکنم.
سلام . نظر لطف شماست.از حضور شما خیلی خوشحال شدم.باز هم به ما سر بزنید.
به روزهای باهم بودن بیندیش،به تمام لحظه هایی که گذشت وفقط مال من وشماست چه کسی میتواندآنان رابرباید،نه باور نمیکنم زمان ومکان هیچکدام قادر نیستند میدانی چرا؟چون ما به ابدیت پیوند خوردیم . ابدیت؟مردم چه ساده اند خدا رمز جاودانگیست!
خدا رمز جاودانگی است.. و فقط خدا..... ممنون از حضور شما
کاش یادم بماند که نماز زیباترین نیاز است .