نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نگاه راسمانی !


خیلی وقتها دارویی که قراراست دردی را درمان کند خودش منشا درد جدید میشود! کسی که قراراست دیگران را راهنمایی کند خود باعث گمراهی بیشتر میشود! مرکزی که قرار است از دیگران حسابرسی کند خود دچار فسادمیشود....ریشه قصه باینجا برمیگرددکه شرک با توحید نمیسازد! ممکن است تعجب کنید که این مطلب چه ربطی به توحید و شرک دارد! اندکی صبرکنید! و تامل! میدانید دلیل همه این اتفاقات ناگوار چیست؟ دلیلش اینست که ماخیال کرده ایم فقط با تعویض نام مشکل حل میشود و حال آنکه تا "نگاه" عوض نشود با تغییر "نام" هیچ اتفاقی نمیافتد!  دلی که مرکز بت هاست بت پرست است ولو نام خودش را خداپرست بگذارد! وقتی "دیش" قلبت به سمت "دنیا" تنظیم شده معلوم است که "آخرت" رانخواهی دید! وقتی "نگاهت" تماما به " زمین" است چگونه توقع داری " آسمان" را ببینی! وقتی غرق در " کثرت" هستی چگونه میخواهی "موحد" باشی؟؟ اینست که میبینی مرکزی که برچسب توحید دارد ، مشرک تولید میکند! چرا که برچسب ها کاره ای نیستند! همچنان که لباس ها ماهیت تو را عوض نمیکنند فقط دیگران را فریب میدهند! اگر بخواهی موحد شوی باید نگاهت توحیدی شود.اگر بخواهی آسمانی شوی باید نگاهت را از زمین معطوف بآسمان کنی."دیش" قلبت را از زمین به سمت آسمان بچرخانی.بتهای درون دلت را بیرون بریزی و از شرک جدا شوی. آنوقت میبینی که براحتی "خدا" را میبینی...ونه تنها میبینی که نمیتوانی نبینی! چطور ممکن است به آسمان بنگری و خورشید را نبینی؟! تازه آنوقت است که میفهمی برای دیدن خدا به اینهمه تشکیلات عریض و طویل در زمین نیازی نبود! کافی بود نگاهت آسمانی شود! 

آری...وقتی بتهای آفل را رها کردی و به آسمان نگریستی او را با همه وجودت میبینی.انی وجهت وجهی للذی فطرالسماوات والارض حنیفا مسلما و ماانا من المشرکین.آیه 79 سوره انعام. اگر "وجه"  و چهره خودت را به سمت او بچرخانی از شرک بیرون شده و موحد میشوی.

اگر خواهی که گردی بنده خاص

مهیا شو برای صدق و اخلاص

به باطن قلب تو چون هست کافر

مشو راضی بدین اسلام ظاهر

زنو هرلحظه ایمان تازه گردان

مسلمان شو مسلمان شو مسلمان!

گلشن راز...

@namazesobh

سرمایه محبت


با وجود اینکه آدمی مامور به کسب معرفت وفضیلت است ،اما هیچ گاه نباید توجه و تکیه اش به دانش و فضیلت خودش باشد.او در هیچ حالتی نباید از این امر غافل شود که در فقر و نیاز مطلق قرار دارد و تنها توجه به این فقر و نیازمندی است که زمینه معرفت حضرت حق رافراهم میکند.خداوند خودش در سوره فاطر آیه 15میفرماید:یاایهاالناس انتم الفقراء الی ا..وا..هوالغنی الحمید!  ای مردم، شما فقیران و نیازمندان درگاه حق هستید و تنها خداست که بی نیاز و ستوده است.توجه به این عجز وفقر است که زمینه معرفت خدارا فراهم میکند و  اورا به آستان محبتش میکشاند.و همین عشق و محبت به اوست که دستگیر ونجات بخش آدمی میشود.واین شوق و اشتیاق به محبوب است که سبب میشود دیده باطن بروی او گشوده شود و در همه ذرات هستی جمال زیبای محبوب را مشاهده کند! وباز بر عمق معرفتش به حقارت خود و عظمت محبوب افزوده شده و شیفتگی اش به دوست افزون شود.وچه سرمایه گرانبهایی است این عشق و محبت ! بی جهت نیست که بزرگان معرفت جز عشق و شیفتگی به جمال محبوب را از اونمیخواستند.

آنان براستی دریافته بودند که هرچه هست لطف و عنایت اوست و بنابراین دیدن "غیراو"شرط انصاف ومروت نیست.وچه زیبا فرمود حافظ شیرین سخن:

عاشق شو ور نه روزی کارجهان برآید

ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی!

@namazesobh

قرار دل !


 از وقتی آدمی پای به جهان مادی میگشاید ، هجران و فراقی آغاز میشود که همیشه همراه اوست.این وجود ناآرام او را به جستجو وتلاش وامیدارد و در لابلای این سعی و جهد به نتایج بسیاری میرسد، گامهای بلندی برمیدارد، و  قله های زیادی  را فتح میکند و همه این نتایج وآثار زیبا و مهیج است اما بااینهمه آتش درونش فرو نمی نشیند .زیرا جنس آن غم اساسا با همه این دستاوردهایش متفاوت است، و در نتیجه درمانش هم بگونه دیگری است.این غم هجران و دوری از محبوب است که البته منشا همه این مهربانیها و مهرورزی ها هم بود.اینجاست که رمز آن بی قراری برایش آشکار میشود ودرک میکند که درمان این تشنگیها فقط با آب حقیقتی است که در نزد دوست موجود است وبس! و از اینجا بتدریج  همه چیز را به گونه دیگری می بیند.همه این آثار او را متوجه محبوبش میسازد والبته چون اثری از محبوب در آنهاست خود هم دوست داشتنی میشوند.وچقدر زیبا این مفاهبم در کلمات ناب امام سجاد ع در مناجات خمس عشر نقش بسته است: الهی! ضری لایکشفه غیر رافتک و غلتی لایبردها الا وصلک و لوعتی لایطفیها الا لقاوک..و قراری لایقر دون دنوی منک! ...آری این دل ناآرام جز با نزدیک شدن به تو آرام نمیگیرد ای قرار و آرامش دل من! 

@namazesobh

مشاهده جمال دوست !


عالمی که دراو زندگی میکنیم و همه آنچه در اوست ،تنها زمانی ارزش پیدا میکند که نمایشگر جمال زیبای الهی باشد وگرنه هیچ ارزشی ندارد.چنان که یک گونی سپه چک تنها وقتی ارزشمند است که  پشتوانه بانکی داشته باشد والا اگر این اسکناسها از اعتبار افتاده باشند این گونی اسکناس با کیسه زباله تفاوتی نخواهد داشت.بدن تنومند و زیبای یک ورزشکارتنها وقتی احترام دارد که روح در او باقی است و گرنه جایش برروی زمین نیست !

آری...بهمین صورت زندگی انسان اگر از "عشق "خالی شود به کالبدی خشک و بی روح بدل میشود که هیچ رشد و کمالی دراونخواهد بود.لذا مشاهده جمال حق در لحظه لحظه زندگی است که به آن رنگ حیات میبخشد و برآن باید شکر گزاربود.علی ع در خطبه 108نهج البلاغه میفرماید: الحمدلله المتجلی لخلقه بخلقه. حمدوسپاس خدایی را که از طریق مخلوقات خویش برای آنها تجلی نموده و آشکار است.و اینجاست که معلوم میشود چرا یاد دوست آرامش بخش است: الا بذکرالله تطمان القلوب.رعد28-  همه غفلتها و گناهان و غمها و شکابتها و اضطرابها و نگرانیها و ترسها و ...تنها در وقتی پیش میآیند که محبوب را درکنارخودت احساس نمیکنی! و گرنه همه این تلخیها شیرین میشود! پس بهتر آنست که از او خودش را طلب کنیم که تنها خودش درمان همه دردهاست! الهی فاسلک بناسبل الوصول الیک و سیرنا فی اقرب الطرق للوفود علیک- مناجات خمس عشر...... وچه زیبا فرمود حافظ که با مراقبه و سربندگی ساییدن به پیشگاه دوست ، میتوان جمالش را مشاهده نمود:

ابروی دوست گوشه محراب دولت است

آنجابسای چهره و حاجت از او بخواه!

@namazesobh

جذبه الهی !


انسان برای حرکت خودش نیازمند کشش از سوی محبوب و معبود است.هرچند سرمایه اصلی همان تلاش و سعی او در حرکت است اما رهاشدن از جاذبه های شدید مادی زمانی صورت میگیرد که نیروی قویتر و عشق بالاتری در او ایجاد شود.والبته زمینه پیدایش چنین عشق و علاقه ای همان معرفتی است که به حقیقت دنیا در او حاصل میشودو باهمه وجودش ناچیز بودن متاع دنیا و درمقابل پایداری و کمال حیات ابدی را درک میکند.خداوند در آیه 36سوره شوری باین نکته اشاره میکند: فمااوتیتم من شی فمتاع الحیوه الدنیا و ما عندا...خیر وابقی و علی ربهم یتوکلون.وعجیب همیشه اینستکه همین متاع حقیر و ناپایدار آدمی را فریب میدهد و او را از خیر اعلی دور میسازد.اینجاست که جذبه های الهی که البته حقیقت است بر این مجاز غلبه میکند.در مناجان شعبانیه میخوانیم که :الهی لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک الا فی وقت ایقظتنی لمحبتک! خدایا زمانی توانستم از جاذبه گناه رها شوم که مخبت تو مرا بیدار کرد.لذا یکی از مهمترین خواسته های ما از خداوند همین است که از این جذبه ها مارا هم نصیب فرماید که با مشاهده آن جمال زیبا از فریب ومکر این دیگری رهاشویم!

نگار می فروشم عشوه ای داد

که ایمن گشتم از مکرزمانه!

@namazesobh