نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

بذر عشق


وقتی با حادثه ای غیر منتظره چون زلزله مواجه میشوی میتوانی هراس آدمیان از مرگ را نظاره گر باشی. براستی که مرگ پدیده ای تامل برانگیز و پرماجراست.وقتی به متون دینی مینگری میبینی که یاد مرگ میتواند در زندگیت نقش آفرین باشد. وقتی مرگ اندیش شدی آنگاه بهره گیری از زندگی جلوه دیگری پیدا میکند.بامرگ اندیشی است که به اهمیت فرصتی که در اختیار داری پی میبری زیرا همه حاصل پس از مرگ تو وابسته به عملکرد امروز توست.هر آنچه گفته ای و شنیده ای و خواسته ای و ....همان هایی است که در زندگی پس از مرگ تو تجلی پیدا میکند.وچه ماجرای عجیبی است.در آن روز اعمالی از خودت را مشاهده میکنی که از دیدنش شرم و خجالت همه وجودت را فرامیگیرد.در آیه ۳۰ سوره آل عمران میخوانیم:

یوم تجد کل نفس ماعملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء تود لو ان بینها و بینه امدا بعیدا

یعنی روزی فرا میرسد که آدمی همه کارهای نیکش را در برابر خویش میبیند ولی از دیدن اعمال بدش (شرمنده است) و دوست دارد میان او و این دسته از کارهایش فاصله زیادی باشد(که آنها را نبیند)

و چه زیباست وقتی مرگ را حیات جدید و برتری میبینی.آنگاه نه تنها هراسی از آن به دل نداری بلکه آنرا انتقالی زیبا از حوضی خرد به اقیانوسی بیکران و زیبا میبینی. و آنوقت است که تصمیم میگیری در مزرعه دنیا جز بذر محبت و عشق نکاری تا فردای پس از مرگ جز محبت و عشق حاصلت نباشد!

در این خاک در این خاک  در این مزرعه پاک

بجز مهر بجز عشق دگر تخم نکاریم!

@namazesobh

لب شیرین


آیا تابحال هیچ وقت باین مساله فکر کرده اید که تلخی وشیرینی بیش از آنکه به بیرون از ما وابسته باشد به درون ما ارتباط دارد؟ بنابراین با تغییر افکار درونی ما تلخ ها شیرین میشوند و شیرین ها تلخ؟!  و اساسا کار رسولان الهی همین است که این تعالیم را به ما بیاموزند. البته آنان که جز به ظاهر مادی و دنیوی نمیاندیشند شاید باورش برایشان دشوار باشد اما حقیقت بسیار عمیقتر و وسیعتر از چنان نگاه حقیر و کوتاهی است.کافی است قدری به جهان بیکران درون خودت بیندیشی تا به گوشه ای از امکانات وسیع و عمیقی که در اختیار توست پی ببری.بی جهت نیست که اهل معرفت آن همه بر معرفت نفس اصرار میورزیده اند.در آیه ۱۴۶ آل عمران به کسانی اشاره میکند که تحت تربیت انبیای الهی به چنان معرفتی دست می یابند که در برابر هیچ سختی و مصیبت ظاهری در دنیا سر خم نمیکنند و ثابت و استوار در کنار آن مردان الهی می ایستند:

و کاین من نبی قاتل معه ربیون کثیرفما وهنوا لما اصابهم فی سبیل ا...و ما ضعفوا و مااستکانوا وا...یحب الصابرین.

دلیل این صبر و ایستادگی همین است که  دیدگاه آنها نسبت به خداوند و افعال الهی کاملا تغییر یافته و دریافته اند که از " لب شیرین" آن یار جز آنچه خوش عاقبت است صادر نمیشود.پس جفای واقعی اینست که در برابر او تسلیم نباشی!  درک این حلاوت و شیرینی حقیقی اثر همان معرفتی است که تنها در سایه تعالیم آسمانی و تحت تربیت مردان الهی حاصل میشود.و چه خوش سرود سعدی علیه الرحمه:

مالک ملک وجود حاکم رد و قبول

هرچه کند "جور" نیست ور تو بنالی جفاست!

...سعدی از اخلاق دوست هرچه برآید نکوست

کو همه دشنام گو کز "لب شیرین" دعاست!

@namazesobh

می معرفت


آدمی  موجودی است که دچار خطا و گناه میشود اما خدای مهربان همواره راه برگشت را برایش باز گذاشته است و از این جهت به او امنیت کامل بخشیده است.در هیچ شرایطی بنده خطاکار احساس ناامنی نمیکند بلکه میداند که با خدایی خطاپوش و رووف روبروست.در آیه ۵۳ سوره زمر میفرماید: 

قل یاعبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمه ا...ان ا...یغفرالذنوب جمیعا  یعنی به بندگان من که به خویشتن ظلم کرده اند بگو که از رحمت خدا ناامید نباشند که او همه گناهان را میبخشد!

بنابراین در بخشش الهی تردیدی نیست.آنچه لازم است معرفت آدمی به این امر است.این که خدایت را به این درجه از بخشندگی بشناسی و بدانی که امن ترین جا برای بنده خطاکار همان آغوش پروردگار اوست! گویا هدف اصلی همین است که آدمی باین شناخت دست یابد و خود هم آینه خدانما شود. او هم امنیت بخش بدیگران باشد.کلام او و نگاه او برای دیگران آرامش بهمراه بیاورد. و اینچنین است که مظهر صفات الهی میشود و البته خداوند خود بیش از همه ناظر بر اوست و باو اطمینان میدهد که هیچ نگرانی نداشته باشد زیرا از همه امور او باخبر است و همین برای آدمی کافی است.چرا که تنها خداست که آگاهیش کارساز است اما اطلاع دیگران دردی را دوا نمیکند.آری شناخت و معرفت این حقایق در مورد خداوند است که سبب آرامش و رشد حقیقی آدمی است.

هاتفی از گوشه میخانه دوش

گفت ببخشند گنه"می" بنوش!

@namazesobh

سبک روحان عاشق


رهایی از صورت های محدود دنیا مقدمه رسیدن به حقیقت هستی و بهره مندی از سعادت ابدی است.و این هدف از طریق عشق میسر میشود.برای عاشق رهایی و تسلیم در برابر معشوق امری بس آسان و دوست داشتنی است.یاران حسین ع در شب شهادت سر از پا نمیشناختند همچنانکه اطفال و زنانش در میدان اسارت خم بابرو نیاوردند.هردو این مسیر را باپای عشق پیمودند والبته اینچنین است که چنان حماسه ای خلق میشود.حماسه کربلا تابلوی نمایش شکوه انسانیت است..همه آنچه در دنیای شلوغ و مضطرب امروز آزارت میدهد و شوقی که برای رها شدن از این پلیدی ها در دل داری در همراهی بااین سبکبالان عاشق پیدا میشود.اینان  براستی از بهترین خود گذشتند و به "بر" رسیدند.

لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون....۹۲ آل عمران.یعنی هرگز به بر  نمیرسید مگر آنکه از محبوبترین چیزی که دارید در راه ما بگذرید.

و شهیدان از بسیاری محبوبهای خیالی و توهمی دنیا گذشتند و این امر میسر نمیشد مگر از راه عشق! 

و اینچنین است که فرار کنندگان از تکاثر مادی موجود امروز یکدیگر را در سفری عاشقانه ملاقات میکنند.اینک آنها همه قاصدند و قصد ملاقات دارند.ملاقات با "جان هستی"! 

آنها از "کف دریا" عبور کرده و به خود آب رسیده اند.دریافته اند که همه صورتهای زیبای دنیا "کف" روی آب هستند. آرامش و شکوه آنها در نتیجه همین رهایی است.

کجایید ای سبک روحان عاشق

پرنده تر زمرغان هوایی

در آن بحرید کاین عالم کف اوست!

زمانی بیش دارید آشنایی...

@namazesobh

اوبداند کافیست


یکی از موانع حرکت آدمی عکس العمل دیگران به گفتار و رفتارش است.در بسیاری از مواقع  رفتارهایش براساس خواست دیگران شکل میگیرد!  بهمین جهت است که اگر پاسخ مناسبی را از آنان دریافت نکند گویا شوق و انگیزه خودش را از دست میدهد و دستش بسوی کار نمیرود.البته تردیدی نیست که وظیفه دست اندر کاران امور جامعه ساماندهی شرایط اجتماعی است بنحوی که افراد پرتلاش مورد تشویق واقع شوند و تلاش آنان دیده شود.اما ما به این مساله از زاویه نگاه خود فرد مینگریم.و آن اینست که حقیقتا آگاهی چه کس یا کسانی است که منفعتی برای آدمی دارد؟ استدلال قرآن اینست که آنچه در سرنوشت آدمی موثر است تنها آگاهی خداوند است! در آیه ۹۲ سوره آل عمران میخوانیم که:لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون و ماتنفقوا من شیی فان ا...به علیم

یعنی هرگز به بر و نیکی نمیرسید مگر آنکه از آنچه دوست میدارید بدیگران ببخشید و البته خداوند از آنچه میکنید آگاه است!

در این آبه شریفه به دو نکته مهم اشاره شده است.نخست آنکه رسیدن به حالت "بر" و نیکی تنها زمانی میسر میشود که بتوانی از علاقه خودت به چیزی عبور کنی و نسبت بدیگران بخشنده باشی چونان بارانی که بی هیچ تبعیضی برسر همگان میبارد!

اما از آنجایی که مشاهده دیگران عامل انگیزشی برای آدمی است در ادامه آیه به نکته مهم دوم اشاره میکند که تنها دانستن "او" برای آدمی کافی است.چرا که تنها همین است که بدردش میخورد! چرا که تنها خداوند است که دوستدار حقیقی آدمی است. اما آگاهی دیگران نه تنها نفعی ندارد بلکه گاه مایه دردسر نیز میشود!  

ما چو ناییم و نوا درما زتوست

ما چو کوهیم و صدا در ما زتوست!

@namazesobh