نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

نماز صبح

ان ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا

دولت عشق


 وباز هم آدمی است و حکایت او!  حکایتی که پایان ندارد چرا که فرق حیات و ممات همین است.حیات باید دمادم برسد و گرنه ممات است. وحیات که آمد همه چیز آمده است. وقتی روح در جان مرده دمیده شد  زنده میشود. ووقتی زنده شد همه شریانهای وجودش فعال میشوند.نومیدی به امید بدل میشود .تلخی جای خود را به شیرین کامی میدهد.و ترس و اضطراب هم بساط خود را جمع میکند. و همه این اتفاقات زیبا نتیجه همان حیات است.حیاتی که با اراده و آگاهی خود آدمی حاصل میشود.باید تشنگی را احساس کنی و بدنبال آب باشی تا سیرابت کنند و البته وقتی طعم این آب را چشیدی به کمتر از آن تن نخواهی داد. پس از دیدن این رنگ حقیقی  همه  چیز رنگ میبازد.و آن گاه است که میفهمی بجز او تکیه گاهی نیست و جزاو انیس و همراهی نداری و به غیر او نمیتوانی دل ببندی.او "دولت عشق" است که همه وجود تورا سرشار از شور و نشاط میسازد و هرجا اثری از شادی است از برکت حضور اوست.بی جهت نیست که آن صاحبان معرفت حقیقی در همه عمر جز او را نخواستند و جز از او سخن نگفتند.آنچنانکه خود او نیز در قرآنش فرمود که کسانی که باو باور دارند تنها براو تکیه میکنند:و علی ا...فلیتوکل المومنون(۱۶۰آل عمران)

مرده بدم زنده شدم  گریه بدم خنده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

@namazesobh

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد